نوشته شده توسط : ملیسا

 

 

صدای جیرجیرکها به گوش می رسد

سکوت را نوازش می دهند

و جای خالی آدمهای شب نشین را

با نگاهی معصومانه پر می کنند

 

 



:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 16 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ملیسا

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود

کاش همسان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند

کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

* سکوت پٌر ف بهتر از فریاد خالیست

* سکوتی را که یک نفر بفهمد

بهتر از فریادی است که هیچ کس نفهمد

* سکوتی که سرشار از ناگفته هاست

ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد

دنیا را ببین ...

* بچه بودیم از آسمان باران می آمد

* بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید !

* بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو می دیدن

* بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه

* بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم

* بزرگ شدیم تو خلوت

بعضی ها رو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم

* بچه که بودیم همه را 10 تا دوست داشتیم

* بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کند

کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی 10 تا دوست داشتیم

* بچه که بودیم اگه با کسی

دعوا می کردیم 1 ساعت بعد از یادمون می رفت

* بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم

* بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم

* بزرگ که شدیم حتی 100 تا کلاف نخم سر گرممون نمی کنه

* بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود

* بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه

* بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود

* بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم

* بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم

* بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر می گردیم به بچگی

* بچه بودیم دردل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند

* بزرگ که شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم ... هیچ کس نمی فهمد

* بچه بودیم دوستیامون تا نداشت

* بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره

* بچه که بودیم بچه بودیم

* بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ دیگه همون بچه هم نیستیم

ای کاش هیچ وقت بزرگ ... نمی شدیم و همیشه بچه بودیم ...

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 10 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ملیسا

 

او که می ماند نخواهد رفت 

او که رفته است نخواهد رسید

او که رسیده است پشیمان است

این همه از شکستن سکوت چه عاید آینه شد !؟

رفتن همه حرف عجیبی شبیه اشتباه آمدن است

تو بگو ...

دایره تا کجای این نقطه خواهد گریست

 

 

   



:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 10 تير 1389 | نظرات ()